آهنگ جدید و بسیار زیبای حسین پژواک به نام شب دلهره

آهنگ جدید و بسیار زیبای حسین پژواک به نام شب دلهره . با 2 کیفیت متفاوت




MP3 128

Shabe Delhore

OGG 64

Shabe Delhore

آهنگ جدید و خیلی زیبا از سهیل جامی به اسم خط قرمز

آهنگ جدید و خیلی زیبا از سهیل جامی به اسم خط قرمز 



برای دانلود روی آهنگ مورد نظر خود کلیک راست کنید و بعد گزینه Save Target As را بزنید

فرمت : Mp3 / کیفیت : 128Kbps

 خط قرمز

فرمت : Mp3 / کیفیت : 64Kbps

خط قرمز

فرمت : Mp3 / کیفیت : 24Kbps

خط قرمز

فرمت : Ogg / کیفیت : 64Kbps

خط قرمز

دیگر نمی خواهم تو را...

دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی  


در اشکها غلتان شوی   

 دیگر نمی خواهم تو را 
 

گر باز هم یارم شوی ، شمع شب تارم شوی  


شادان ز دیدارم شوی  

 دیگر نمی خواهم تو را  


گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون سازم شوی  


تنها گل نازم شوی  

 دیگر نمی خواهم تو را 

 
گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا  


ای سنگدل ، ای بی وفا  

 دیگر نمی خواهم تو را

زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی را دریاب

life without is like fifty without five


زندگی بدون عشق پوچه

اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیباترین چیز ها رو از انسان نگیره خودشو تقدیم نمیکنه

Every sixty seconds you spend angry, upset or mad, is a full minute of happiness you'll never get back

هر 60 ثانیه ای رو که با عصبانیت، ناراحتی و یا دیوانگی بگذرانی، از دست دادن یک دقیقه از خوشبختی است که دیگر به تو باز نمیگردد

Life is short, Break the rules, Forgive quickly, Kiss slowly, Love truly, Laugh uncontrollably, And never regret anything that made you smile

زندگی کوتاه است، قواعد را بشکن، سریع فراموش کن، به آرامی ببوس، واقعاً عاشق باش، بدون محدودیت بخند، و هیچ چیزی که باعث خنده‌ات میگردد را رد نکن

دکتر شریعتی

ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و ...


دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدم‌ها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.

دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند
آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم هستند
شگفت‌انگیزترین آدم‌ها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.


پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید.
 عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند.
پیرمرد گفت....
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم.
 پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟
 پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است...!


English : I Love You
 
Persian : To ra doost daram
 
Italian : Ti amo
 
German : Ich liebe Dich
 
Turkish : Seni Seviyurum
 
French : Je t'aime 

Greek : S'ayapo
 
Spanish : Te quiero
 
Hindi : Mai tumase pyre karati hun
 
Arabic : Ana Behibak
 
Iranian : Man doosat daram
 
Japanese : Kimi o ai shiteru
 
Yugoslavian : Ya te volim
 
Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida 

Russian : Ya vas liubliu
 
Romanian : Te iu besc
 
Vietnamese : Em ye^ Ha eh bak
 
Syrian/lebanese : Bhebbek
 
Swiss-German : Ch'ha di
 
Armenian : Siroum Em Kez

Swedish : Jag a"Iskar dig
 
Africans : Ek het jou li

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند معمولا با (بخشیدن) عشق را معنا می کنند.
برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.
 شماری دیگر هم گفتند:
«با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،
داستان کوتاهی تعریف کرد:

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.
 شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا میدانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد:
 همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

لعنت به این دنیا

خوشبخت بشی ایشالا

چقد زود بی وفایی کردی اما من به خودم قول داده بودم تا بی وفایی نکنی با کسی نباشم الان که میبینم باز هم نمیخوام با کسی باشم چون چهره تو فقط تو ذهنم تداعی میشه نمیتونم با کسی باشم این خبر ۴ ستونه بدنمو به لرزه انداخت که یکی رو پیدا کردی واسه ازدواج از وقتی جدا شدیم شبی نبود بدون یاد تو بخوابم از این به بعد بدتر هم میشه اگر چیزی مینویسم برایه تو مینویسم به یادت خواهم بود همیشه بابت دانشگاه رفتنت هم خوشحال شدم



                          دوستت دارم فینگیلی 

سلام دوستان عزیز بابت این چند وقتی که نبودمو نیستم معذرت میخوام چون خبر بدی شنیدم و دل و دماق هیچ کاری رو ندارم

قابل توجه دوستان داستان واقعیه وگرنه اونقد بیکار نشدم که مخ کار بگیرم دوست داشتید منتظر بمونید