ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و
گفت : پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا
بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد.
پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو از کجا یاد گرفتی؟
پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه
آنکه رفت به حرمت آنچه با خود برد حق بازگشت ندارد
رفتنت مردانه نبود لااقل مرد باش و برنگرد
تقصیر ما نیست بر روی حرف هایمان نمی مانیم
ما در زمینی زندگی میکنیم که روزی دوبار خودش را دور می زند
نسل ما نسلی بود که
یواشکى خندید!
یواشکى گریه کرد!
یواشکى فکر کرد!
یواشکى اعتراض کرد!
یواشکى آرزو کرد!
یواشکى درد دل کرد!
یواشکی نوشید!
یواشکى انتخاب کرد!
یواشکی بوسید!
و یواشکى عـاشــق شد!!!
نسل ما نسلی بود که هرگز گرمای عشق رو حس نکرد!
....................