تقدیم به همه پرسپولیسیهای عزیز

مینویسم برفراز آسمان،،پرسپولیس قرمز ترین عشق جهان


مینویسم برسر کوه بلند،،پرسپولیس فرمانروایی سربلند


مینویسم برتن آب روان،،پرسپولیس همیشه قهرمان


مینویسم بر شقایق های سرخ،،پرسپولیس گلزاری از گلهای سرخ

حسین پناهی

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیرمیکنند ولی خوش به حالشان که لنگه همند

در این بازار نامردی بدنبال چه میگردی؟ نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی،برو بگذر از این


بازار،از این مستی و طنازی.........اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

درد و دل

این آزادی که میگن کجاست چرا هیجا نیست؟چرا آدما سرشون گرمه همش چرا هیچی سرجاش نیس حتی بجا آدم فکر میکنن تصمیم میگیرن چرا یه زن راحت نمیتونه باشه تو کوچه تاریک باشه شب چند نفر میگیرنشو بهش تجاوز میکنن انسانیت کجا رفته؟چرا زور میگن؟چرا مردم به هم میپرن؟کلاهبرداری میکنن؟

بدون شرح

دوستان من قدر خوبیهاتونو بدونید انقد مرگ به آدم نزدیکه که حتی به لحظه هم نمیکشه چرا نامهربونی؟


چرا دعوا؟چرا خیانت؟چرا دروغ؟چرا ریا؟چرا کلاهبرداری؟چرا هرزگی؟چرا آزار و اذیت؟چرا غیبت؟چرا زیرآب 

زدن؟چرا صفحه گذاشتن؟چرا چرا چرا.......؟تاکی؟برای چی؟آخرش؟وجدان کجاست؟انسانیت کجاست؟

گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا, اشعار شریعتی

خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

 

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

 

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

 

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

 

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …

 

گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا, اشعار شریعتی

 

و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.

 

با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد
به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان،
رهایت من نخواهم کرد.


اعمال انسان‌ها,اعمال انسان در دنیا,ثبت اعمال انسان توسط فرشتگان

شخصى از امام صادق(علیه السلام) پرسید: علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسان‌ها چیست، در حالى‌که می‌دانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى‏» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفی‌تر نیست می‌داند؟

در قرآن می‌خوانیم که فرشتگان حافظان اعمال انسان‌ها هستند: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ. کِراماً کاتِبینَ. یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»؛[1] و البته بر شما نگهبانانى است. بزرگوارانى نویسنده (از فرشتگان). که [ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص] آنچه را می‌کنید می‌دانند.

منظور از «حافظین» در این آیه شریفه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسان‌ها اعم از نیک و بد هستند[2] که در آیه دیگری از قرآن تعبیر به «رقیب» و «عتید» شده است: «هیچ سخنى را بر زبان نمی‌آورد جز آن‌که در نزد او فرشته مراقب حاضر و آماده‌اى [براى نوشتن] است».[3] و در آیه دیگری می‌خوانیم: «[به یاد آر] آن‌گاه که آن دو (فرشته) دریافت‌کننده، از راست و از چپ او نشسته [افکار و اعمال او را] دریافت می‌کنند».[4]

این آیات شریفه اشاره دارند به این‌که اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، ‌از راه دیگری نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و انسان‌ها بر معیار آن اعمال؛ پاداش و کیفر می‌بینند.[5] همچنان که فرمود: «نامه‌ات را بخوان؛ کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى».[6]

درباره این‌که چرا خداوند فرشتگان را بر انسان گماشته است، دلایلی بیان شده است؛ از جمله:

یک. تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بی‌خبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان؛ زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته تا به صورت ویژه از اعمال او مراقبت ‌کنند، انگیزه‌اش برای دوری از  گناه بیشتر می‌شود.

شخصى از امام صادق(علیه السلام) پرسید: علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسان‌ها چیست، در حالى‌که می‌دانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى‏» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفی‌تر نیست می‌داند؟!

امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آنها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بنده‌اى که تصمیم به گناه می‌گیرد سپس به یاد فرشته می‌افتد و خوددارى می‌کند، می‌گوید: پروردگارم مرا می‌بیند، و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى می‌دهند.

علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش اینها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آنها دور کند، و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آنها نمی‌بینند، تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آنها فرا رسد».[7]

از این روایت به خوبى استفاده می‌شود که آنها علاوه بر مأموریت ثبت اعمال، مأمور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و وسوسه‌هاى شیاطین نیز هستند.[8]

دو. از آن‌جا که نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات شکل گرفته است، برخی فرشتگان نیز اسبابی برای ثبت و ضبط اعمال انسان‌ها هستند‏.[9]

بنابراین، علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت می‌کنند، پیوسته، ‌با او هستند و لحظه‌ای از او جدا نمی‌شوند. 

دقت

دوستان عزیزم لطفا تو خوراکتون دقت کنید لطفا اطلاعاتتونو بالا ببرید داره نابود میشه کشور ما با مردمانش همه مریض همه مطبها و داروخانه ها پر،سن مریضی به زیر 20 رسیده چرا واسه 5 تومن بیشتر هموطنتو مریض میکنی آهای کشاورز،وارد کننده،تاجر،دولت کجایی؟

چی بگم

زنه شوهرشوواسه نماز صبح بیدار کرد

شوهر:ول کن بعدا قضاشو میخونم

زن:ولی شرع گفته باید سروقت بخونی

مرد:ولی شرع گفته 4تا زن هم میتونم بگیرما

زن:بخواب عزیزم خدا خیلی بخشندس

یاد دارم یاد یاری را که یادش یاد باد

گر چه یارم یاد من نیست ، هر کجا هست شاد باد

یاورم یارم نبود و یار من با دیگری است

عاشقش بودم و هستم ، هر کجا هست شاد باد . . .

سم حکایت دل هست با نسیم سحر




ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید

اللهم عج الولیک الفرج(سلامتی مهدی فاطمه صلوات)

سکوتم می کشد امشب مرا سمت غزلخوانی

چه پنهان از شما، می گریم اما نرم و پنهانی

دلم خوش بود با حرفی که می گفتی که می آیی

ولی کی؟ مُردم از دوری، دلم تنگ است می دانی؟

دلم تنگ است ای محبوب من ای بهترین من

بیا دیگر مرا بیرون کن از این نابسامانی

بیا ای عادت دیرینه ام ای حس خوب من

بیا ای نور، ای رؤیای دور از هر پریشانی

بیا ای بوی ابراهیمی ات آبستن گل ها

که از داغ غمت خاکستری ماند از نیستانی

دلم می خواست برگردی، بیا دل از نفس افتاد

دلم می خواست پیشت باشم این ساعات پایانی

برات دلشوره میگیرم ، تو این شبهای پر تشویش
چشام سویی نداره تا، بدم عکساتو من تشخیص

نمیدونم کجا موندی ،گرفتار یا که آزادی
شاید هم مثل من بی کس، اسیر درد یلدایی

دلم یک آن، تنها شد ،تورو باختم به این تقدیر
همه عشقت، خالی شد، چقدر تاریکه این تصویر

هنوزم قهری میدونم که یادت هم سنگینه
دلم بی عشق تو اما یه روز خوش نمیبینه

(حلالم کن اگه از پیش من دوریو، من دورتر
اگر که به تنهایی شدم مجبور، تو مجبور تر

بگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم
که میدونی نفسهاموبه دیدار تو مدیونم)